مرگ قو

منم همچو قوئی هوس وقت مردن
روم گوشه ای زار و تنها بمیرم
در آن گوشه خوانم غزلها ولیکن
بترسم از آندم که رسوا بمیرم
ترا می پرستم . چه گویم ؟ ندانی
به دور از تو و ، مست و شیدا بمیرم
شب و روز یاد تو شد همدم من
نداری خبر زین معما بمیرم
دلم را نبردی، به تو هدیه دادم
شدم خار تا پای گلها بمیرم
ندانی چه سوزیست برجان عاشق
چنانی که سر مست و شیدا بمیرم
زچشمان خونبارم امشب و هرشب
شود همچو دریا ، همانجا بمیرم
"رسا" رفته از خویشتن کو مجالی؟
هوس هست تنها چو قوها بمیرم
گیتی رسائی
+ نوشته شده در پنجشنبه ۳ تیر ۱۳۹۵ ساعت 19:57 توسط گیتی رسائی
|
زنی ایرانی هستم . با نام ایرانی گیتی . 
