دل را می ربود

بیراهه و سرگشته

مرز جنون

مرده ماهی

نیست هم

جوانمردی ندیدم

دل بی گنه

بازار گرمی

شعله سرکش

لحظه رویائی

عزای عشق

تن مرده

قبله گاهم

شدم خسته

ناسپاسی

رنجم مده

کوی بلا خیز

به دل گفته ام

به یاد بودنت

سرود غم

جزای عاشقی

غلط عاشقانه

خسته از روزگار

دیوانه ی عشق

مردگان بی کفن

بید بجنون

تو جانی

آهنگ باران

شدی و بودی

تمنای نگاه