جهان بی داور

پرواز چه زیباست

سرتاته زندگی

دل آزردگی

سنگ جفا

ریشخند

صبوری

سحر آمد

امید واهی

عمر آفتابی

شدم مار

ما که ندیدیم

زندگی بی ثمر

دل صد رنگ

خواب سحرگاهی

درد ناشناخته

خالی از احساس

مرگ ناگهانی

تو بودی

صاحب دل

بدیدارت خوشم

جبر زندگی

هیچ بزرگ

شکوه دارم

نیست پایانی

خزان بی بهار

تظاهر تا به کی؟

رنگ خنده

گفت عشق است

همه رنگ است