قرار بردی

شیشه و سنگ

چنان رفتم

نبودم آگه

شیطان صفت

سم در جام

گذر گاه عشق

نقش یار جانی

رنگ آرامش

خار یا گل

وای بر من

سراب  و خواب

پایان بی آغاز

کرونا

به امید رهائی

عشق پر ملال

بگو کجا هستی

دعای نیمه شب من

نمیخواهم ببخشایم

آش عشق

خنده غریق

وقتی خدا انسان را آفرید

ریشه ام میسوزد

آرزوی دیوار

لب فرو بستی

مپرس از هیچکس

خواب من

گشتم غبار

بریدند زما ریشه و ساقه را

هنوز عزادارند