آتش گرفته ایم

+ نوشته شده در سه شنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۱ ساعت 0:22 توسط گیتی رسائی
|



از من نهان مکن
که دلت نیست بادلم
بیهوده آب را
به رخ تشنگان مکش
#گیتی_رسائی

هرکس که دید گفت
عاشق و مست و بلا کشیم
بیهوده نیست می شنوی
ما در آتشیم
#گیتی_رسائی

کو دست که بر سر زنم از جور زمانه
خشکیده به لب از غم ایام، ترانه
بیهوده بود گر کنم از دهر گلایه
این دست قضا بود چنین کرد کمانه
#گیتی_رسائی

هست اندر رگ من عشق تو در
آمد و شد
دل به درد آمده زین رفتن و زین
آمد و شد
هرچه دیدم نبودست بجز
رنج و عذاب
عمرطی شد به خدا بیهوده در
آمدوشد
#گیتی_رسائی

ما را نَسِزَد بی تو شب و روز سر آریم
هرچند که دانیم فقط بر سر کاریم
دیوانگی این نیست که بیمار توباشیم
عمریست که بیهوده سر قول و قراریم
گیتی رسائی