چاره سازی نیست



چرا هرگز نگفتم
چونکه میدانم تو بیماری
به پیش خویش میخوانی
کنی تا مردم آزاری
#گیتی_رسائی

از غم دوران به هرکس شکوه کردم
گفت بس است
آری ؛ آری
آینه غم را دو چندان میکند
#گیتی_رسائی
آسمان درد مرا فهمید و
روی از من گرفت
حال از چشم ترم دارد
شکایت میکند
#گیتی_رسائی

برای دردهای سینه سوزم
خداوندا نمی بینم دوائی
صدا بشکسته اکنون در گلویم
زبس گفتم خداوندا کجائی؟
#گیتی_رسائی

هرچند رفت عمر .ولی خوش که خواب بود
ما را خیال و خواب ،چو کشتی به آب بود
گاهی که سرد بود و گهی گرم و گاه داغ
خوش بوده خواب ، که نقش سراب بود
#گیتی_رسائی

خداوندا
بهر دردی که دادی خو گرفتم
غمم خوردم به لب چیزی نگفتم
صبوران را شنیدم دوست داری
ندیدم آنچه را از تو شنفتم
#گیتی_رسائی

کردم گناه و درد و فغانی خریده ام
من یک گنه به نقد جوانی خریده ام
#گیتی_رسائی

نقش تو مردمک چشم مرا کرده سیاه
داستان غم ما
پرچم درویشان است
#گیتی_رسائی