دل، دل نشد

+ نوشته شده در دوشنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۳ ساعت 15:11 توسط گیتی رسائی
|


خوشبین شدم و ،وعده به خود میدادم
بی باده به خود ساغر و می میدادم
نا خورده شدم مستِ درِ میخانه
در سوگ بهار دل به دی میدادم
#گیتی_رسائی

آنکس که دل از دست ندادست نداند
دیوانگی و مستی و از خویش
بریدن
#گیتی_رسائی
بیا و پس بده اکنون دلم را
اگر چه بی تو
دل بر جان عذابست
#گیتی_رسائی

از خاطرت نمی روم
این عشق ماندنیست
بیهوده بر گذشت زمان
دل سپرده ای
#گیتی_رسائی

گفتم دگر عاشقی حرام است
در مسلک عشق ، دیده خام است
دل را ندهم به دست دیده
گویند که دل چو بچه خام است
#گیتی _رسائی

به دل گفتم مدارا کن
پشیمان گشته می آید
نیامد
پیش دل رسوا شدم تا
بی نهایتها
#گیتی_رسائی

زگرمای نگاهش سوخت جانم
شد آتش زد به مغز استخوانم
نمیدانم چه باید کرد بادل
اگر گویم بسوزاند زبانم
#گیتی_رسائی