خیالت





سحر با دردِ تو بس قصه گفتم
خیالت آمد و آتش گرفتم
#گیتی_رسائی

نمی دانم به خوابت آمدم یا نه
و یا اندر خیالت امدم یا نه
تو مهمان منی در خواب و بیداری
نپرسیدی گهی در رهگذارت آمدم یا نه
#گیتی_رسائی

چو میرفتی به دل آتش نشاندی
مرا درپیچ و تاب غم کشاندی
بیا حالا ببین من در چه حالم
خیالت دُ ّر نشاندی؟ غم فشاندی
#گیتی_رسائی

خیالت بی خیالم، این غمم بود
شبانه روز یادت همدمم بود
نمیگویم بیا، دانم نیائی
خیالت چون هوایت در برم بود
#گیتی_رسائی

آبم ز سر گذشت و
به بودم امید نیست
ترسم ازآن بود
که خیالت زسر رود
#گیتی_رسائی