above portrait - Google Search

 

اینهمه داغ سینه ما را کشت

 

حرص وآز و طمع، وفا را کشت

 

بسکه فریاد در گلو خشکید

 

حس نامردمی صدا را کشت

 

عشقها در فضای آلوده

 

خنجری شد که همنوا را کشت

 

همه خوبان درون خود زنجیر

 

باد مسمومِ غم، هوا را کشت

 

چه بگویم دلم نمی آید

 

دردهم ما و هم شما را کشت

 

هرچه درد است بی دوا گشته

 

دردها ریشه ی صفا را کشت

 

نیست دیگر امید بهبودی

 

سوزِ بیچارگان"رسا" را کشت

 

#گیتی_رسائی