دلمرده خراب

آب از سرم گذشته
ندارم قرار و تاب
حالی مپرس از منِ
دلمرده ی خراب
#گیتی_رسائی

آب از سرم گذشته
ندارم قرار و تاب
حالی مپرس از منِ
دلمرده ی خراب
#گیتی_رسائی

خوب شد حال مرا مجنون ندید
ورنه
از مجنون شدن دل می برید
#گیتی_رسائی

شرح دیوانگیم را گفتم
دیدم از کف
دل هر رسوا رفت
#گیتی_رسائی

و تو هنوز در خیالم
زندگی میکنی
بارها از خیال تو تمنا کردم
و بارها با بی مهری
از خیال تو خواستم
مرا به حال خودم بگذاری
ولی او
دیوانه ام کرده
می فهمی ؟؟
یک دیوانه ی خیالی
#گیتی_رسائی

درد و بلا نصیب من و همچنان منی
آتش زدست بر دل من داغ شبنمی
گشتم چنان که صفر شدم پشت هر عدد
دیدم که گُر گرفته ز فریاد ِ زاغ گلشنی
#گیتی_رسائی
![Harajuku Cherry Blossom Transparent Umbrella [SE9281]](https://i.pinimg.com/564x/05/1c/83/051c831110493987294c931a3753c4db.jpg)
چقدر خوشحالم که چشمانت
مرا از دایره عقل بیرون برد
حال فقط و فقط
یک دیوانه ام
همین
#گیتی_رسائی

این چنین حال که من دارم و
تو بی خبری
همچو یک دانه ی مشتاق
به فصل پائیز
زیر یک بوته ی خشک
که به امید بهاران باشد
#گیتی_رسائی

دلم خوش بود از این رو که ما را
پشیزی در دل خود جای دادی
ولی افسوس چون دیری نپائید
که ما را از دلت بیرون نهادی
#گیتی_رسائی

کاش می شد که بگویم به دلم
خسته ام از تو و از رویایت
نیست دیگر هوس
دیدن رویت به خدا
آنچه ماندست به سر
یک هوس پر غوغاست
شده عادت
که تو باشی و من و خاطره ها.....
#گیتی_ رسائی

باز می بینمت
در هوای خفه ی پائیزی
ساکت و رام
و من سوزانم
توئی آرام
و من عاشق نا آرامم
#گیتی_رسائی

پشت هر پنجره پنهان شده ام
سایه ات رقص کنان می آید
باد پائیز چقدر عشوه کنان می آید
کم کَمک بوی ترا می شنوم
بی خیال ، از کنار من و از پنچره ام
می گذری
سایه ات رقص کنان
در میان مه باران نگاه
من هنوزم ز پی دیدن تو
مشتاقم
#گیتی_رسائی

تا خدا هست تو در کنج دلم جا داری
دردم اینست چرا ازمنِ دیوانه تو پروا داری؟
آتشی نیست که خاموش شود در دل من
تو بگو از من و از دل چه تمنا داری؟
#گیتی_رسائی
![floor treasure found in Malmö [photo taken by me]](https://i.pinimg.com/564x/e0/38/49/e03849610a4724884730dce1dc92468d.jpg)
عجب کاری به دستم داد این دل
چنانکه زندگانی گشته مشکل
نه راه پس نه راه پیش دارم
خدا داند دوپایم مانده در گِل
#گیتی_رسائی

گاهی به خویش تهمت دیوانه میزنم
دیوانه وار دست بر سر و بر چانه میزنم
چون نیست چاره ای ببرم ره به ناکجا
شمعم که طعنه بر پر پروانه میزنم
#گیتی_رسائی

اندرین دنیا سرشکم خون شده
حال و روزم عبرت مجنون شده
یک ز صدها درد ما مجنون ندید
خوش به حالش . چشم ما هامون شده
#گیتی_رسائی

رویا شدست بودن اندر کنار تو
خود را دهم فریب که هستم کنار تو
شاید نبود وصل تو در سرنوشت من
دانم که آرزوست شوم من نگار تو
#گیتی_رسائی

زبس نالیده ام خود خسته گشتم
به غم با جان و روحم بسته هستم
ولی شادم . که لذت درد این غم
به غم دراین جهان وابسته هستم
# گیتی_رسائی

من درین پیله زار ِ تنهائی
که مرا نیست چون تو همتائی
با تو هستم . کسی نمی داند
ساختم بهر عشق دنیائی
عطر عشقت شود فضا گستر
چون بهشت است این چنین جائی
********
گر چه رسوائیم ز پی دارد
اوج عشق است رسم رسوائی
وای برمن رسیده ام به کجا؟
که دگر نیست فکر فردائی
رفته ام تا ته قیامت عشق
اندرین ره نمانده پروائی
********
گاه با خویشتن می اندیشم
کفر گردیده این زمان کیشم
شرم می بایدم درین سودا
میزند عشق تیشه بر ریش م
حال خوبیست این چنین بودن
چون غم عشق میزند نیشم
********
دل سپردم زمان نادانی
به نگاهی که بود پنهانی
گرم بودم چو کوه آتشدان
تن و جان گشته بود قربانی
وه "رسا" طاقتی عجب داری
صد کفن بر تو باد ارزانی
#گیتی_رسائی

شب بود
در شبم سپیده ی صبحی
ظهور کرد
آری خیال توست
به دیدارم آمده
من عاشق شبم
که ترا باز بینمت
#گیتی_رسائی

هردم که بود لذت دیدار بر تنم
دست قضا بیامد و شد خصم گلشنم
هرگز نبود سینه ام از بار غم تهی
غمهای رنگ رنگ شده نقشی بدامنم
#گیتی_رسائی


نمیدانی خبرها دارم از دل
ز سوز ش بس شررها دارم از دل
ز بدنامی اگر ترسم نباشد
بگویم من چه دردی دارم از دل
#گیتی_رسائی

در دیار بی کسان تنهاترین تنها منم
گفته ای رسوا ولی، رسواترین رسوا منم
بی خبر از من تو هستی ،گرچه میدانم ولی
بازهم چون عاشقان ريال مست ِ بی پروا منم
# گیتی _رسائی

دوا هرگز ندارد درد دوری
شنیدم گفته اند باشد صبوری
زبس کردم صبوری رفتم از یاد
دگر درد دل ندارم آرزوئی
#گیتی_رسائی

در میان عاشقان انگشت نمایم ای عزیز
همچو دریائی و من همچون غبارم ای عزیز
تا نفس دارم خیالت مونس روز و شبم
می نخورده من به یاد تو خرابم ای عزیز
#گیتی_رسائی

بیرنگتر از زنگ ، فقط این دل ما بود
دیوانه و بیرنگ و ریا ، این دل ما بود
گردیده اسیر دل صد رنگ ،چه سازم؟
افسوس اسیر دل تو ، این دل ما بود
#گیتی_رسائی

نداند کس ، نداند کس غمم را
نخواند کس ز رویم ماتمم را
از آن ترسم نگاهت گر بیفتد
زند آتش بسوزاند تنم را
#گیتی_رسائی

ملکزاده توئی ، من روی زردم
تو سلطانی و من یک کوه دردم
چرا باید نگاهت بر من افتد؟
چنین باور نه می کردم نه کردم
#گیتی_رسائی

دلبسته ی بد کسی شدم، حق با توست
ماندم که به ویرانه چرا دل بستم
گفتی که برو براه خود ، من ماندم
آرام دلم بودی و من پابستم
#گیتی_رسائی

آینه را باید شکست
وقتی نگاه تو در آن حک شده
چاره ندیدن نیست
نبودن است
؟؟؟؟؟
#گیتی_رسائی