صورتک هستم

رهی معیری

زخم دل

قرارم نمانده

شاید به جبر

من بنده ام

غزلخوان نشود

کی؟کجا؟

کمان باش

قصه دوزخ

بوسه باید زد

تک خدائیم

دام هوس

کردی نگاه

گور عشق

غم پنهانی

شراب عشق

باران عشق

خانه دل

همدل پرشور

عمر طولانی

مصاف عشق

آلوده عشق

مرغ خیال

سکوت عشق

جام ساقی

برق نگاهی

مرا ببخش

مگافات

خزان زینت باغم

خلوت دردها