هنوز حسرت دیدار توست در دل من
زخاک کوی تو گویا سرشته شد گِل من
هزار طعــــــنه اگر می زنــــــــی ســـــــزاوارم
ولی خوشم که چنین عشق هست حـــــــاصل من