سر به سرم نگذارید

سر به سر درد شدم ، سربه سرم نگذارید
شهره ی شهر شدم ، سربه سرم نگذارید
شده ام آتش و بر سینه ی مجنون زده ام
بی دوا درد شدم ، سر به سرم نگذارید
نیست دیگر هوسم ماندن درروی زمین
من زجان سیر شدم ، سربه سرم نگذارید
ناامیدم دگر از مرحمت و لطف همه
بسکه آزرده شدم ، سربه سرم نگذارید
داغها هست به تن از غم بی همنفسی
مُرده ی بی کفنم ، سربه سرم نگذارید
هرکه دیدست مرا شاکرلطف ازلیست
من چنین حال شدم ، سربه سرم نگذارید
سرو دستار ندارم .نه خمارم .مستم
ساکن دیر شدم ، سربه سرم نگذارید
تا"رسا" هست زحال دلش عبرت گیرید
من چنین غرق شدم ، سربه سرم نگذارید
گیتی رسائی
+ نوشته شده در چهارشنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۴ ساعت 23:49 توسط گیتی رسائی
|
زنی ایرانی هستم . با نام ایرانی گیتی . 
